پرونده سرمایهگذاری عربستان سعودی در فوتبال؛ راهی طولانی تا جام جهانی ٢٠٣٤
تاریخ انتشار: ۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۳۵۶۶۷
عربستان سعودی با برنامهای از پیش تعیین شده، در حوزه ورزش در حال رسیدن به اهداف خود است
طرفداری | «فوتبال محبوبترین ورزش در جهان است و توانایی بینظیری در تسخیر قلب تودهها دارد».
این روزها بسیاری از طرفداران فوتبال به شکلی بهتزده از عربستان و لیگ فوتبال آن صحبت میکنند. چگونه ممکن است یکشبه همه چیز تغییر کرده باشد؟ حقیقت چیز دیگری است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ازآنجاییکه لیگ حرفهای عربستان با امضای قرارداد با بازیکنان بزرگی مانند کریستیانو رونالدو، کریم بنزما - و شاید کیلیان امباپه در آیندهای نزدیک - و بسیاری دیگر دنیای فوتبال را متحول و به همان شکل نگران کرده است.
رشد لیگ و پیامدهای آن بزرگتر و بیشتر از حد تصور است. اصلاً درگیر دیدارهای لیگ عربستان نشدم و مطمئناً هرگز هم نخواهم شد. با وفور نعمتی که این نسل فوتبال از آن برخوردار است و هر روز مسابقهای در جریان است، حقیقتاً دیگر وقتی نمیماند. اما تلاش بیشائبه سعودی بیش از نتایج بازیها و گلهای رونالدو و بقیه جمع خارجیها است. لیگ عربستان با سرعت و شتاب بیسابقهای در تلاش است دقیقاً الگوی لیگ برتر و فوتبال اروپا را دنبال کند و این همان چیزی که طی این دوران و پیش از جام جهانی قطر شدیداً توجه مرا معطوف خود کرده بود.
بارها مطالبی در این باره نوشتم؛ ولی هر بار به دلایل نامعلومی هیچگاه چاپ نشد. اگر بهعنوان دوستدار فوتبال این موضوع برای شما اهمیتی ندارد همینجا از خیر خواندن بقیه مطلب بگذرید. از من گفتن!
محمد بن سلمان در کنار جیانی اینفانتینو در جام جهانی ٢٠١٨صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان (PIF) به ریاست محمد بن سلمان که رسانههای بریتانیایی او را MBS میخوانند، نیروی محرکه ورود عربستان سعودی به فوتبال بوده است. (PIF سرمایهگذار جهانی و داخلی است. یکی از بزرگترین صندوقهای سرمایهگذاری مستقل جهان، و محرک کلیدی چشمانداز عربستان سعودی ٢٠٣٠ است)
تنها در سال ۲۰۲۱، PIF هشتاد درصد از سهام باشگاه انگلیسی نیوکاسل یونایتد را به دست آورد و بلافاصله این باشگاه تاریخی و درعینحال غالباً متوسط را به یک رقیب اصلی در لیگ برتر و فوتبال اروپا تبدیل کرد. PIF همچنین بخشی از کنسرسیوم تحت رهبری تاد بولی است که باشگاه لندنی چلسی را در سال ۲۰۲۲ خریداری کرد. «سعودی پرو لیگ SPL» سال گذشته پس از امضای قراردادی دو سال و نیمِ با کریستیانو رونالدو به ارزش بیش از ۲۰۰ میلیون دلار، خبرساز شد. ستارگان دیگری مانند کریم بنزما، انگولو کانته، جردن هندرسون، روبن نوش، ریاض محرز و بسیاری دیگر او را در تابستان امسال دنبال کردند. شم اقتصادی و رونالدو و عربها را دست کم نگیرید!
باید اشاره داشت باشگاههای عربستانی، خلاف همتایان خود در اروپا، به قوانین بازی جوانمردانه مالی که قدرت خرجکردن یک باشگاه را به اَشکالی محدود میکند، مقید نیستند. این به باشگاههای سعودی این توانایی را میدهد تا بدون نگرانیهای نظارتی و حساب و کتاب پسدادن، چنان که شاهدش هستیم، قراردادهای بزرگ و سرسامآوری را با بازیکنان معروف و سالخوردهتر امضا کنند.
بهعنوانمثال، طبق برخی گزارشها، کریم بنزما با بازی در لیگ عربستان سالانه ۱۰۰ میلیون دلار درآمد کسب میکند؛ بیش از ۸۰ میلیون دلار بیشتر از درآمدی که در رئال مادرید داشت. این درحالی است که مادرید یکی از بزرگترین و پردرآمدترین باشگاههای اروپا و جهان است.
لیگ حرفهای عربستان در سال ١٩٧٦ آغاز شده است و احتمالاً بسیاری از دوستداران فوتبال از آن بیخبرند، در حال حاضر یکی از بهترین لیگهای آسیا محسوب میشود، ولی هجوم و افزایش روزافزون فعالیتهای اخیر ناشی از مداخله دولت بوده است. «روشن» (به انگلیسی: Roshn) که بخش املاک و مستغلات PIF است در سال ٢٠٢٢ اسپانسر SPL شد. PIF همچنین مالک ٧٥ درصد سهام هر چهار باشگاه بزرگ، الهلال، النصر، الاتحاد و الاهلی در کشور است. حتی باشگاههایی که تحت مالکیت PIF نیستند، یا متعلق به سایر ارگانهای دولتی مانند شرکت نفت دولتی آرامکو که مالک تیم القادسیه است، بهطور غیرمستقیم تحتتأثیر دولت برای حمایتهای مالی هستند.
تمامی ساختار این مجموعه، نگرانیهایی را در مورد «شستشوهای مالی ورزشی» ایجاد کرده است. تاکتیکی که کشورها یا شرکتهای وابسته به دولتها برای «شستن» و پاکسازی رفتار خلاف عرف سیاسی از طریق قدرت و تأثیرات ورزش از آن استفاده میکنند. برای کشوری مانند عربستان سعودی، فوتبال وسیلهای برای پاکسازی و ازبینبردن شهرت خود بهعنوان یک دولت واپسگرا و خودکامه است که مخالفان و بسیاری از افراد جامعه را مورد آزار و اذیت قرار میدهد. با زنان مانند شهروندان درجه دوم رفتار میکند و در کشورهایی مانند یمن مرتکب جنایات جنگی میشود.
در جایی مانند عربستان سعودی ۲۰ تا ٣٠ سال پیشازاین، ابزار یا توانایی لازم را برای صرف این همه ثروت و پول در ورزش وجود نداشت. آنها در این دوران در حال ساخت و رشد اقتصاد خود بودند. اکنون آنها پشتوانه مالی بیحساب و اندازهای دارند و خوب آگاهاند باتوجهبه محبوبیت ورزش در جهان، سرمایهگذاری اگر بهدرستی انجام شود، سود و عواید جانبی آن بیحدوحصر خواهد بود. سرمایهگذاری در رویدادهای مختلف و لیگهای فوتبال بیش از هر چیز دو کار مهم انجام میدهد. توریستها را جذب میکنند و به دنبال آن باعث ایجاد شغلهای متفاوت میشود. در کنارش هم زیرساختهای تجاری که از ورزش حمایت میکند برای کشور مفید است و مثبت. تحلیلگران اقتصادی استدلال میکنند؛
«چنین سرمایهگذاریهای سرسامآوری به تقویت مداوم نیاز دارد تا اثرات آن در درازمدت ادامه یابد»
در پنج سال گذشته پول دائماً به ورزش سرازیر شده است، اما بهمحض اینکه این سرمایهگذاریها بازدهی قابلانتظار را برآورده نکند، بهراحتی میتوانند انجام این کار را متوقف کنند. این تجارت است و لحظهای که سرمایه بازگشتی نداشته باشد، آن زمان همه چیز متوقف خواهد شد. برخی از این مشکلات بهسختی منحصر به عربستان سعودی است، ولی میزان دخالت دولت در فوتبال سؤالات جدی در مورد انگیزههای واقعی آن ایجاد میکند. از لیگ حرفهای فوتبال پر ستاره گرفته تا گلف، فرمول 1 و کریکت و بوکس، استراتژی پادشاهی سعودی به همان اندازه که به طرز بدبینانهای جاهطلبانه است، بحثبرانگیز هم هست.
فوتبال محبوبترین ورزش در جهان است و توانایی بینظیری در تسخیر قلب مردم دارد. از این رو طی چند سال گذشته، تحت رهبری ولیعهد محمد بن سلمان (MBS)، عربستان سعودی مأموریتی بلندپروازانه را آغاز کرده است تا به یک قطب برجسته فوتبال تبدیل شود. طی این بازی بیدروپیکر با تمام پتانسیلهای موجود در آن، از نفوذ فرهنگی گسترده گرفته تا منافع اقتصادی بیکران، سعودیها قصد دوشیدن و ماست گرفتن از همه کس و همه چیز را دارند.
در پیامد آنچه که بهاختصار توضیحی در باب آن دادم، کایر رادنج Keir Radnedge طبق معمول در اولین مقاله World Soccer در صفحهای تحت عنوان The Insider (نفوذی، افشاگر) همیشه به موضوعات مهمتری بیش از ستارهها و نتایج آن در دنیای فوتبال میپردازد. این مقاله در شماره آگوست تحت عنوان "راه طولانی” به چاپ رسیده است.
امیرحسین صدر؛ ٢٢ اگوست ٢٠٢٣
راه طولانی سفر سعودی پیش از جام جهانی ١٩٩٤ أمریکا و آن گل استثنایی اغاز شده بودطرحهای عربستان سعودی بهسوی تسلط و کنترل قطبی از فوتبال جهان مدتها است در حال شکلگیری بوده است. عربستان سعودی بیشترین شانس برای برگزاری فینال جام جهانی در سال ٢٠٣٤ را دارد. بسیاری از بنگاههای شرطبندی سعودی خارج از کشور که به طرز مرموزی تأمین میشوند و برچسبهای عجیبوغریب آنها در استادیومهای لیگ برتر پراکنده است، به این آرزوی سعودیها دامن میزنند.
در اینجا از رقابتهای گلف و بوکس گذر میکنیم؛ ولی آنهایی که فکر میکنند حمله عربستان به تأسیسات فوتبال جهان بهتازگی در آفتاب سوزان بیابان روی داده است، از وقایع پَرت و بیخبرند و اساساً توجه ای به خرج ندادهاند. در حال حاضر دیگر ترس و وحشت افاقه نمیکند؛ جایی که دلارهای نفتی عربستان باشگاههای اروپایی را میخرد و اتحادیه فوتبال انگلستان عاجز از کنترل حامیان مالی تیمهای دولتی، دستوپا بستهتر از همیشه، فقط خود را سرزنش میکند.
ناله سردادن از پیشبرد مقاصد و شستشوی مالی ورزشی در مقیاس بزرگ بیفایده است. عربستان سعودی سالهای طولانی است متهم به نقض حقوق بشر و اعدامهای دستهجمعی قرار دارد و این به شکلی زمخت و چندشآور به تصویری عادی در پسزمینه تبدیل شده است. شاید اصلاً، دیگر خیلی دیر شده است. همچنین مطمئن باشید لیگ سعودیها مانند سوپر لیگ کوتاهمدت و فروریخته چین سقوط نمیکند. فوتبال حتی پیش از اینکه در اولین بازی تیم ملی سعودی در جام جهانی ١٩٩٤ با گل انفرادی دیدنی و قابلاشاره سعید العویران به بلژیک اعلام وجود کند، یکی از ویژگیهای مهم فرهنگ ورزشی عربستان بود.
تمام ٢٢ بازیکن تیم عربستان در سال ٩٤ و همه ٢٦ بازیکنی که در سال گذشته در جام جهانی قطر حضور داشتند از باشگاههای محلی بودند. باتوجهبه فرهنگ بازیکنان، توان مالی، و رقابت در لیگ داخلی دلیلی برای مهاجرت به خارج از کشور وجود ندارد. این مورد مشکل بسیاری برای مربیان وارداتی از برزیل و بریتانیا ایجاد کرد: با مفاد قراردادهای سرسامآور بازیکنان، جریمهها ناچیز و بیاهمیت جلوه میکند و اعمال نظم و انضباط غیرممکن است.
هر کشوری حق، توسعه و ترویج و عرضه طرحهای خود را در صحنه بینالمللی دارد، و پیشرفت سه دهه عربستان سعودی چهار مرحله کلاسیک را دنبال کرده است: نتایج بینالمللی، برگزاری رویدادها، نفوذ در ردههای بالا و گسترش سرمایهگذاری خارجی. همه اینها با حمایت دولت انجام شده است، اگرچه همه چیز طبق برنامه پیش نرفت. رتبه و جایگاه بینالمللی یک کشور با نتایج بازیهای انجام شده تعیین میشود، و این از زمانی که فیفا رتبهبندی جهانی را ارائه کرد نقش محوری و پر اهمیتی در دستهبندی و گزینش تیمها در مسابقات جهانی پیدا کرد.
عربستان سعودی حرفهای زیادی در این زمینه برای گفتن دارد. سه بار قهرمان جام ملتهای آسیا و از اولین حضورشان در سال ١٩٩٤، شش بار در جام جهانی حضور داشتهاند. دراینبین جام جهانی ٢٠٢٢ خاطرهانگیزترین بود، با آن پیروزی دراماتیک افتتاحیه برابر قهرمان احتمالی جام، آرژانتین؛ بهرغم دریافت پنالتی زودهنگام توسط لئو مسی، سفیر گردشگری کشور عربستان!
در سطح باشگاهی، الهلال چهار بار قهرمان لیگ قهرمانان آسیا شده و به پنج فینال دیگر راهیافته است، سپس بهعنوان اولین تیم آسیایی در فینال جام باشگاههای جهان حضور داشت و در فوریه 2022 با نتیجه ٥-٣ از رئال مادرید شکست خورد. تمامی این آمار قدرت عربستان را نشان میدهد.
لازمه برگزاری مسابقات و تورنمنتهای بزرگ، مشارکت دولت است، و این امر وجهه و شهرت بینالمللی کشور را افزایش میدهد. عربستانیها میزبان جام جهانی باشگاههای بعدی در دسامبر خواهند بود. پس از آن فینال جام ملتهای آسیا در سال ٢٠٢٧، بازیهای آسیایی زمستانی در سال ٢٠٢٩ و بازیهای آسیایی در سال ٢٠٣٤. ضمن آنکه برای جام ملتهای آسیا ٢٠٢٦ زنان نامزد شدهاند و بدیهی است خواهان برگزاری بزرگترین تورنمنت جهان و فستیوال ورزشی دنیا باشند؛ جام جهانی ٢٠٣٤.
طرح برگزاری سهگانه جام جهانی میان کنفدراسیونهای عربستان، یونان و مصر در سال ۲۰۳۰ آش شلهقلمکار و حرکتی مخاطرهآمیز بود و سرانجامی هم نداشت. اکنون عربستان بهتنهایی برای برگزاری جام جهانی در سال ۲۰۳۴ در موقعیت مناسبی قرار گرفته است. در این چرخش، جابهجایی قارهها هم مشکلی ایجاد نخواهد کرد: دو تورنمنت دیگر پیش از میزبانی قطر در سال ۲۰۲۲ در قارههای دیگر برگزار خواهد شد. درحالیکه قطر طرحی برای برگزاری المپیک زمستانی در سر دارد و اختلاف ساعت برای تلویزیونهای اروپایی مشکلی ایجاد نخواهد کرد. بهعلاوه، برخلاف قطر، تیم ملی عربستان بهراحتی میتواند رکوردهای جام جهانی خود را به رخ کشد و به آن تکیه کند.
چرخش و معامله کمیتهها و رؤسا دور از چشم ما، در اتاقها، راهروها و پلهها و آسانسورها، و در سالنهایی با پنجرههای کدر و تیره و پشت میزهای طویل انجام میشود. در گوشهوکنار تاریک و سیاه فوتبال جهان. داشتن کرسی و میکروفونی در پای آن میزها اهمیت دارد، و سعودیها در دهه گذشته نهتنها کرسی خود را به دست آوردهاند؛ بلکه نفوذ روزافزون خود را افزایش دادهاند و با موفقیت از آن بهرهبرداری کردهاند.
دراینبین در آسیا، دو پیشنهاد برای ریاست کنفدراسیون فوتبال آسیا از سوی نامزدهای سعودی صورتگرفته است، هر دو مورد حمایت دولت قرار داشت، و هر دو پیشنهاد تا امروز بیسرانجام و ناموفق بوده است. سعودی به همراه امارات متحده عربی، مصر و بحرین، طی ائتلافی سیاسی و اقتصادی ضد قطر از تاکتیکهای مختلفی، شامل عملیات اختلالات ماهوارهای برای تضعیف و صدمه در قراردادهای بینالمللی حقوق تلویزیون قطر در beIN و پخش مسابقات در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا استفاده کردند.
چهره بینالمللی عربستان سعودی با بهقدرترسیدن ولیعهد محمد بن سلمان، مهمان افتخاری جیانی اینفانتینو در بازی افتتاحیه جام جهانی ۲۰۱۸ در مسکو، تا حدی تغییر کرد. اصرار فیفا مبنی بر اینکه فوتبال و سیاست با هم ترکیب نمیشوند به این معنی بود تا رئیس فیفا بدون هیچ شرم و خجالتی در کنار MBS بنشیند. درحالیکه سعودیها پس از قتل جمال خاشقجی، ستوننویس واشنگتنپست در کنسولگری عربستان در استانبول در سال ٢٠١٨ و همچنین تشدید بمباران یمن تحتفشار و انتقاد شدیدی قرار گرفته بودند.
همزمان، اینفانتینو ناگهان به دنبال طرحی مخفیانه از طریق شورای فیفا برای جمعآوری ٢٥ میلیارد دلار با فروش بخشی از حقوق رسانهای برای تأمین مالی یک طرح نیمهکاره برای لیگ جهانی ملتها و احتمال افزایش تعداد تیمها برای جام جهانی باشگاهها بود.
چه ارتباطی در این بین می بینید؟
بخش عمدهای از پول از سوی سرمایهگذار جهانی فناوری «سافت بانک SoftBank» تامین میشود.
سرمایه گذار اصلی این بانک کیست؟
شگفت انگیز یا تعجب آور؟
پاسخ، «عربستان سعودی» است.
در این رخدادها، خشم یوفا عیان شد و سپس همهگیری کووید ۱۹، همه چیز را قبل از شروع ابتکار بعدی عربستان در سال ۲۰۲۱ متوقف کرد. این بار اینفانتینو با سرمستی فزایندهای از پیشنهاد عربستان برای برگزاری هر دو سال یکبار جام جهانی استقبال کرد. این ایده خوشبختانه در نهایت به مرگی که استحقاق داشت رسید، اگر چه دردسر و مشکلات غیرضروری به وجود آورد. زمانی که فوتبال پس از همهگیری کووید سعی دوبارهای برای بازسازی، تجدید قوا و متشکل شدن داشت و نفسی تازه میکرد. این نقشههای بیهوده و پوچ به خوشنامی اینفانتینو و سعودیها کمکی نکرد. از این رو، جام جهانی باشگاههای جهان در سال ۲۰۲۵ راهاندازی میشود، اما همانطور که در ابتدا پیشبینی میشد به میزبانی سعودیها ختم نمیشود، بلکه تورنمنت در ایالات متحده برگزار خواهد شد.
بههرحال آخرین قطعه و تلاش باقیمانده در گسترش و نفوذ دائمی فوتبال عربستان، سرمایهگذاریهای مداوم خارج از کشور است. در سال ٢٠١٦ مجوز خصوصیسازی باشگاههای ورزشی/دولتی صادر شده بود، چیزی که جیمز ام. دورسی، تحلیلگر خاورمیانه، آن را بهعنوان "بخشی از تلاش MBS برای سادهکردن پیچوخمهای بوروکراسی، مهار و محدودکردن هزینههای عمومی، تنوع بخشیدن به اقتصاد وابسته به نفت پادشاهی، و ادامه استبداد و خودکامگی خود انجام داده است."
این رویه «چشمانداز ٢٠٣٠» است؛ میزبانی سوپرجام ایتالیا و اسپانیا، خرید بیرویه باشگاههای اروپایی (مانند نیوکاسل یونایتد) و جذب میلیونها ستاره سالخورده مانند کریستیانو رونالدو، کریم بنزما و بسیاری دیگر که هر روز بر تعداد آنها افزوده میشود. پول مشکلی نیست. صندوق ثروت مستقل داراییهایی دولتی PIF به ارزش بیش از ٧٠٠ میلیارد دلار است. این موازنه، قدرت بینالمللی عربستان را به جایگاه امروزی آن رسانده است. اینفانتینو بهخاطر دلبستگی و نزدیکی با سعودیها و پول سرشار آنها بهشدت مورد انتقاد قرار گرفته است، اما او مسیر و پایان سفر را بهخوبی تشخیص داده است درحالیکه اکثر ناظران از آن غافل بودند: عربستان سعودی سالها در حال حرکت روبهجلو و دستیابی به مقاصد خود بوده است.
و بهرغم تمام اشتباهات ناشیانه (از جمله پیشنهاد حمایت مالی از جام جهانی زنان) در طول این «مسیر طولانی»، سرمنزل مقصود و نهایی سعودی جام جهانی ٢٠٣٤ است. دور از انتظار نیست، شگفتزده نشوید!
اخبار داغ
تصویر زیر خاکی از سرمربی تیم ملی / وقتی امیر قلعه نویی 18 ساله بود کیلیان ام باپه کاپیتان چهارم پاری سن ژرمن در فصل جدید خواهد بود کنایه عجیب مدیر روابط عمومی سپاهان به حذف تراکتور از آسیا + عکس اعتراض شدید رونالدو به تصمیمات داوری جدال النصر و شباب الاهلی / عکس گل مارسلو بروزوویچ به شباب الاهلی روی پاس گل رونالدو (النصر 4-2 شباب الاهلی)منبع: طرفداری
کلیدواژه: عربستان سعودی محمد بن سلمان برای برگزاری سرمایه گذاری جام جهانی کریم بنزما بین المللی سال گذشته باشگاه ها سعودی ها بازی ها همه چیز ملت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۳۵۶۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معامله ریاض – واشنگتن به مویی بند است
سایت خبری – تحلیلی المانیتور در تازهترین گزارش درباره معامله بزرگ جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده بین عربستان سعودی و اسرائیل نوشت: پس از جلوگیری از درگیری منطقهای با جمهوری اسلامی ایران، دولت بایدن اکنون خود را وابسته به توافق آتش بس بین حماس و اسرائیل برای نجات استراتژی خود در خاورمیانه میبیند.
به گزارش جماران، اجزای لازم برای یک پیمان دفاعی تاریخی ایالات متحده با عربستان سعودی تقریبا فراهم شده است؛ توافقی که به عادی سازی روابط ریاض با دولت یهود کمک میکند و بنابراین، امکان جریان متقابل سرمایه و همکاری نظامی را فراهم میکند که میتواند ایران را بیشتر منزوی کند.
فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان سعودی روز دوشنبه در نشست مجمع جهانی اقتصاد در ریاض گفت: «در مورد توافقات دوجانبه بین پادشاهی سعودی و ایالات متحده، ما بسیار بسیار به پایان نزدیک هستیم و بیشتر کارها قبلا انجام شده است.» آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده نیز آن را تکرار کرد.
جزییات پیمان مورد نظر آمریکا و عربستان سعودی علنی نشده است. آنچه که از طریق منابع دیپلماتیک به رسانهها درز داده شده نشان میدهد که این توافق چیزی شبیه ماده ۵ معاهده ۱۹۶۰ ایالات متحده با ژاپن که ایالات متحده را متعهد میکند در صورت حمله به ژاپن از این کشور دفاع کند را در دل خود ندارد. اما احتمالاً فراتر از متن توافقهای موجود میان واشنگتن و کشورهای عربی خلیج فارس است که برخی از آنها متحد اصلی غیرناتو واشنگتن محسوب میشوند است. در توافقهای فعلی صرفا بندی درباره ضرورت مشورت در مورد گامهای دفاعی به چشم میخورد.
با این حال، سنگ بنای مورد نیاز برای دستیابی به موافقت کنگره برای توافق پیشنهادی، عادی سازی عربستان با اسرائیل است که همچنان مبهم باقی مانده است. یکی از خواستههای کلیدی محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، تعهد رهبران اسرائیل به برداشتن گامهای برگشت ناپذیر به سوی تشکیل کشور فلسطین – است که هنوز برآورده نشده است. مقامات آمریکایی میگویند رسیدن به این هدف، مستلزم پایان جنگ در غزه است.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، که با فشار داخلی شدید مواجه است، بیش از آنکه به فلسطینیها امتیاز بزرگی بدهد، به دنبال پایان دادن به حیات حماس است. نتانیاهو این هفته وعده خود را برای اعزام ارتش اسرائیل به رفح "با یا بدون" توافق آتش بس تکرار کرد.
دولت بایدن همه راهها را برای جلوگیری از آن انجام میدهد، در حالی که فشار بر حماس برای پذیرش فوری آخرین پیشنهاد آتشبس را مضاعف میکند.
جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید روز سه شنبه در پاسخ به این سوال که آیا دولت برنامه B دارد یا خیر، به خبرنگاران گفت: «فقط باید یک توافق وجود داشته باشد. اگر بتوانیم آتشبس به دست آوریم، میتوانیم چیزی پایدارتر به دست آوریم، سپس شاید به درگیری پایان دهیم و با پروژه عادیسازی پیش برویم. اما همه این پروسه باید با یک معامله شروع شود.»
به نظر میرسد که دولت بایدن برای به نتیجه رساندن مذاکرات جاری و رسیدن به سنگ بنای معامله مدنظر، از هر گونه اقدام تنش آفرین و تحریک کننده اسرائیل خودداری میکند. اوایل این هفته، وزارت امور خارجه از تحریم چهار واحد امنیتی اسرائیل که به نظر میرسید قوانین بشردوستانه بینالمللی را به شدت نقض کردهاند، خودداری کرد، چیزی که برخی آن را آخرین ژست آشتیجویانه در قبال دولت نتانیاهو تعبیر کردند.
بلینکن روز سهشنبه برای نزدیک به سه ساعت با نتانیاهو دیدار کرد تا برای ارسال کمکهای بشردوستانه بیشتر به غزه و پرهیز از تهاجم ره رفح که رئیس پنتاگون میگوید اسرائیل به اندازه کافی برای آن آماده نیست به او هشدار داده باشد. یک منبع مطلع در مورد این دیدار گفت که این دیدار برای طرف آمریکایی خوب پیش نرفت، اما جزئیاتی ارائه نکرد.
اکنون همه چیز به دستیابی حماس و اسراییل به یک توافق آتش بس بستگی دارد تا فشار بر دولت اسرائیل را به امید سازش در آینده کاهش دهند.
مقامات پیشین امنیت ملی آمریکا به المانیتور گفتند که به نظر میرسد پیشنهاد بلینکن در اوایل این هفته مبنی بر اینکه ایالات متحده و عربستان سعودی در حال آماده کردن توافقنامه دفاعی دوجانبه خود هستند، با هدف جلب نظر رهبران اسرائیلی بوده است، نه نشاندهنده هرگونه پیروزی قریبالوقوع برای واشنگتن.
عربستان سعودی مدتهاست که به دنبال دسترسی بیشتر به تسلیحات پیشرفته ایالات متحده، از جمله دفاع هوایی و موشکی، و کاهش کنترل صادرات ایالات متحده بر روی تراشههای پیشرفته مورد استفاده برای توسعه سیستمهای هوش مصنوعی بوده است. ممکن است یک توافق دوجانبه موقت به عنوان یکی از راههای محدود کردن نفوذ استراتژیک چین بر ریاض تا زمانی که دولت آینده اسرائیل آماده ارائه امتیازاتی به فلسطینیان باشد، تلقی شود.
یکی از مقامات ارشد سابق آمریکایی میگوید که راههایی وجود دارد که میتوان چنین توافقی را بدون نیاز به تصویب سنا پیش برد. دولت بایدن در سال ۲۰۲۱ به قطر موقعیت متحد اصلی غیر ناتو اعطا کرد و سال گذشته یک توافق راهبردی گسترده با بحرین امضا کرد که به منامه اجازه دسترسی ممتاز به اشتراک اطلاعات، دفاع موشکی و همکاری در زمینه هوش مصنوعی را داد. یکی از مقامات ارشد کاخ سفید در آن زمان از توافق اخیر به عنوان «الگو» یی برای منطقه یاد کرد.
اما دیگر مقامات سابق امنیت ملی در مورد این گزینه تردید دارند. هر پیمانی که متضمن تضمینهای دفاعی ایالات متحده و انتقال تسلیحات عمده برای عربستان سعودی باشد، مستلزم کسب مجوز از جانب کنگره است. از سوی دیگر تحقق درخواست محمد بن سلمان برای برخورداری عربستان از پروسه غنیسازی کامل هستهای، نگرانیهای آمریکا در مورد اشاعه تسلیحات هستهای را به همره دارد. در غیاب عادی سازی رابطه عربستان با اسرائیل، جمهوری خواهان سنا احتمالاً این توافق را برای ایالات متحده ناکافی میدانند.
جاناتان لرد، مدیر برنامه امنیتی خاورمیانه در مرکز امنیت جدید آمریکا در واشنگتن میگوید: بخش بزرگی از این توافق میان عربستان و آمریکا از لحاظ سیاسی و استراتژیک مربوط به عادی سازی رابطه ریاض با اسرائیل بود. بدون آن، دولت بایدن احتمالاً باید عربستان سعودی را متقاعد کند که با واگذاری امتیازات اضافی موافقت کند تا شاید بایدن بتواند با دست پرتر اعضای کنگره را با خود همراه سازد. یکی از این امتیازها میتواند محدودیتهای گستردهتر بر همکاری امنیتی عربستان و چین و تعهد عمیق مقامات سعودی برای ادغام نظامی با دیگر شرکای آمریکایی در منطقه باشد.
مقامات سعودی حداقل به طور علنی هیچ نشانهای مبنی بر اینکه ولیعهد مایل است به چیزی کمتر از تضمینهای کامل دفاعی ایالات متحده و راهی برای تشکیل کشور مستقل برای فلسطینیان رضایت دهد، بروز نداده اند. یک مقام منطقهای آشنا به مذاکرات به المانیتور گفت که پذیرش هر چیزی جز این «برای ریاض بسیار دشوار خواهد بود».